گروکشی دستگاهها در استخدام نخبگان

میزگرد مهر با حضور ۴ جوان نخبه؛
بی بدیل پرداز: عدم همراهی برخی دستگاهها در استخدام، مشکلات معیشتی، میسر نبودن پرداخت اقساط وام مسکن نخبگانی وهمچنین اجرائی نشدن فرامین رهبری از دغدغه های این روزهای قسمتی از نخبگان کشور محسوب می شود.
گروکشی دستگاهها در استخدام نخبگان

گروه دانش و فناوری؛ به سیاق سالیان گذشته دیدار رهبری با هزاران نفر از نخبگان و مستعدان علمی کشور در حالی برگزار شد که ایشان چندین محور را پیرامون مبحث نخبگان مورد تاکید قرار دادند. رهبری در این نشست خواهان یک جهش تازه و مبتکرانه علمی و ورود به فصل جدیدی از فعالیتهای نوآورانه در مراکز و محیط های علمی-دانشگاهی شدند و فراهم کردن «امکان اشتغال» و «امکان تداوم مطالعات و تحقیقات» را بعنوان دو توقع نخبه از دستگاه مدیریت کشور، مورد تاکید قرار دادند.
خبرگزاری مهر، به بهانه برگزاری این دیدار و همینطور بیان نظرات، درخواست ها و چالش های پیش روی جامعه نخبگانی میزبان ۴ نفر از نخبگان بود که ۳ نفر از آنها در دیدار اخیر با رهبری حضور داشتند. نکته ای که متفق القول در این میزگرد از جانب این افراد عنوان شد این بود که تأکیدات رهبری در حوزه نخبگانی آنطور که باید پیگیری، اجرایی و عملیاتی نمی گردد. به صورت مثال یکی از نخبگان به این مورد اشاره نموده است که علیرغم مصوبه جذب نخبگان در دستگاههای اجرایی، دستگاه ها همراهی لازم را برای پذیرش نخبگان ندارند و یا در حوزه مسکن نخبگان، محدودیت های مالی و معیشتی این امکان را نمی دهد که از تسهیلات وام مسکن استفاده گردد و تسهیلگری نیاز است.
یکی از نخبگان حاضر در این میزگرد، «سعید ودادی کلانتر» فارغ التحصیل سیستم های انرژی دانشگاه شریف و دانشجوی دکتری مدلسازی انرژی دانشگاه تهران است. «شکوفه احمدی» دانشجوی کارشناسی ارشد حقوق اقتصادی از دانشگاه علامه طباطبایی و «شایان افراسیابی» دانش آموخته روابط بین الملل از دانشگاه تهران و پژوهشگر اندیشکده حکمرانی دانشگاه شریف از دیگر افراد حاضر در این جلسه بودند. «کیومرث طاهری» هم چهارمین فردی است که در این جلسه با وی خاطرنشان کرد و گو داشتیم، او دانش آموخته کارشناسی ارشد مهندسی اکتشافات نفت دانشگاه یزد و برگزیده ۳ جایزه بنیاد ملی نخبگان است و در سال ۱۳۹۹ رساله او جزو یک درصد طرح برگزیده برتر صنعتی در کشور شده است.
مشروح این گفتگو را در نوشتار زیر می توانید بخوانید:
* ارزیابی شما از دیدارهای نخبگان با مسؤلان عالی رتبه کشور بخصوص رهبر معظم انقلاب چیست؟ برگزاری این جلسات را چقدر برای جامعه نخبگانی مفید و مؤثر می دانید؟
ودادی کلانتر: به نظرم وجه اشتراک دیدارهایی که مقام معظم رهبری با نخبگان در سالهای اخیر داشتند، خصوصاً سال جاری اینست که جریان علمی و نخبگانی که در کشور توسط حضرت آقا بوجود آمده و پرچم دار واقعی آن هم هستند، استمرار پیدا کند. اگر بخواهم دقیق تر صحبت کنم، حضرت آقا در زمینه پشتیبانی از نخبگان و این که نخبگان از کشور خارج نشوند و در زیست بوم نخبگانی کشور تداوم کار بدهند، دو رکن اساسی را در سالهای مختلف مطرح نمودند و سال جاری هم اتفاقاً به آن اشاره داشتند. یک این که نخبگان احتیاج به اشتغال دارند و دو این که زیرساخت های تحقیقاتی برای آنها باید به وجود بیاید که خب به نظرم دو نکته بسیار ظریف را ایشان بر روی آن دست گذاشتند. اگر جریان مدیریت نخبگان در کشور همین دو مورد را به نحو احسن ایجاد و مدیریت کند ما واقعاً می توانیم در زمینه زیست بوم نخبگانی کشور شاهد تحولات زیادی باشیم.
نکاتی که سال جاری رهبری بیان داشتند، به نظر بنده مهم تر از سالهای قبل بود. ایشان نکته ای را در رابطه با جریان رشد علم و دانش در کشور و رشد فناوری مطرح نمودند و آن این بود که اگر در ۱۰-۱۵ سال گذشته شاهد یک رشد نسبت به سالهای اخیر بودیم، هم اکنون توقع «جهش» است و ایشان از مدیران حوزه نخبگانی توقع دارند که جهش جدی در این عرصه رخ دهد. آقا از «مسیرهای میان بر» هم نام بردند که در حوزه فناوری و دانش یکی از کارهایی است که کشور باید به سمتش پیش برود. همین دو مطالبه به نظرم برای مسؤولان در این عرصه کفایت می کند یعنی اگر این جهش را رقم بزنند، ما در کشور شاهد اتفاقات خوبی خواهیم بود.
آقا وقتی مطالبه ای را مطرح می کنند، با رجوع به منظومه صحبت های ایشان، میتوان پاسخ آن مطالبه را هم مشاهده کرد؛ در این نشست اخیر به نظرم یکی از پاسخ هایی که به جهش علمی دادند، «مسیرهای میان بر» بود. بنده معتقدم لزوماً مسیری که دنیا رفته را می توانیم طی نکنیم البته مسیرهای توسعه علم و فناوری در دنیا را نفی نمی کنم ولی میتوان مسیرهای میان بری هم یافت. حضرت آقا چاره دیگری هم در این نشست مطرح نمودند و آن پشتیبانی از نخبگان از راه اشتغال زایی بود؛ البته شغل هم تعریف دارد و به این معنا نیست که نخبگان را به یک سری «مستمری بگیر» تبدیل نماییم. بلکه به این معنا است که آنها درگیر کارهای مهم شوند و احساس مفید بودن داشته باشند. یکی از موارد دیگر که به جهش علمی کمک می نماید، بحث «زیرساخت های تحقیقاتی» است که آقا هم آنرا مورد تاکید قرار دادند.
این دست دیدارها که عالی ترین مقام سیاسی و عالی ترین مقام اجرایی کشور پای صحبت های نخبگان بنشیند، منحصر به فرد است و اصلاً نمونه ای شبیه به آنرا در دنیا نداریم. اما سوال اینجاست که خروجی این جلسات و نشست ها چیست؟ نخبگان باید وظیفه خود بدانند، برای حل مسائل مطرح شده از جانب حضرت آقا مسیرهای اجرا را پیدا کنند و خودشان در دستگاههای اجرایی موارد را پیگیری، کارسازی و دنبال کنند. در واقع پس از سخنرانی کار برای نخبگان آغاز می شود و آنها باید از فرصتی که آقا به آنها داده به نحو احسن استفاده نمایند و البته از مسؤلان هم می خواهیم این فضا را برای فعالیت نخبگانی باز کنند.
*آقای افراسیابی مهم ترین مزیت این نشست ها را در چه می بینید و ارزیابی تان از حیث مواردی که نخبگان در این جلسات مطرح می کنند، چیست؟
افراسیابی: مهم ترین مزیت این جلسات به زعم بنده، قدرشناسی و قدردانی از نخبگان است، و از این نظر که این افراد مورد توجه و اعتنای رهبری قرار می گیرند، احساس بهتر و شاید حس تعلق به کشور هم پیدا می کنند اما به نظرم شأن این جلسه، شأن «ترویج گفتمان» و «گفتمان سازی» باید باشد. احساس می کنم اشکالی که در این جلسات وجود دارد، بیان مسائل ریز اجرایی در صحبت های نخبگان است که خب به نظرم جای این صحبت ها در این نشست نیست و اگر هم حضرت آقا در تأیید بحث های دوستان صحبتی داشته باشند، احتمال این که دولت و دستگاههای اجرایی دقیقا آن مبحث را پیگیری کنند، زیاد نیست. چون که بعضاً شاهد می باشیم خیلی وقت ها بیانات صریحِ آقا اجرا نشده است.

توقع اینست تحولی در دستگاههای اجرایی اتفاق بیفتد اما به نظرم خیلی توقع واقع بینانه ای نیست و شاید این سبب شود نخبگان مقداری دلسرد شوند. معتقدم جایگاه جلسه که شأن عالی و بالایی است، سمت و سوی گفتمان سازی و راهبردی داشته باشند تا این که ما یک ضعف خاص و مسئله خیلی ریزی را به صورت اجرایی مطرح نماییم. و البته به نحوه انتخاب سخنرانان نقد وارد است و به نظرم خیلی مسائل عام تری وجود داشت که شاید خوب بود آن موارد مطرح می شد.
*این دیدارها را چقدر در روند ایجاد تسهیلات، به کار گرفتن نخبگان و … از جانب نهادهای اجرایی کشور مؤثر می دانید؟
طاهری: بنده سال قبل در دیدار با رهبری حضور داشتم و در این دوره علیرغم ثبت نام، توفیق دعوت نداشتم. دغدغه نخبگان دقیقا همینجاست که لایه های پایینی در اجرا خیلی کند هستند و برای به چرخش درآوردن کار خیلی تعلل دارند و همین مساله صدمه زا شده است. اتفاقاً از لایه های بالایی این سفارش ها و راهنمایی ها می تواند کمک نماید و این تأکیدات باید با فرآیند اجرا همراه شود و چه بسا حضور ارشد ترین مقام اجرایی کشور (رئیس جمهور) در جلسات نخبگانی و تداوم جلسات و همینطور تأکیدات ایشان، می تواند راهگشای چالش های پیش روی نخبگان باشد، اما متأسفانه شاهد می باشیم که خروجی این نشست ها، خروجی های ضعیفی است و علت آن هم به خاطر عدم رعایت سفارش ها و راهنمایی ها است. مثلا از کادر اجرایی در دولت انتظار می رود وقتی ارشدترین مقام عالی کشور بر روی موضوعی سفارش و تاکید می کند، آن مبحث اجرایی شود که خب توجهی صورت نمی گیرد!
احمدی: به نظرم مهم ترین خصوصیت برگزاری چنین جلسات، بیان مسائل و مشکلات کشور و بگونه ای اخطار و یا اخطار به مسؤولان اجرایی کشور است. اما همانطور که آقای طاهری هم اشاره داشتند به نظر می آید خروجی این جلسات ضعیف است و این سخنرانی ها و بیان مسائل به نتیجه نمی رسد. البته من بررسی نکردم که به صورت قطعی بگویم، اما متأسفانه بروکراسی اداری ما پیچیده است و با تغییر رئیس جمهور کل کادر اداری ما تغییر می کند و همه چیز یک دفعه دگرگون می شود. مبحث دیگر این که بهتر است در این گونه جلسات مسائل کلان تر مطرح شود و از جزئیات فاصله بگیریم البته کلیات موضوعات خوب بود اما نحوه بیان مشکلاتی داشت و حتی اساتید هم در اینباره اتفاق نظر داشتند.
با همه اینها در رابطه با تجربه خودم از این جلسات باید بگویم طرحی که من در این نشست عرضه دادم، در رابطه با «محرومیت زدایی در مناطق محروم و کمتر توسعه یافته و راهکارهای آن» بود که معاونت توسعه مناطق روستایی نهاد ریاست جمهوری پس از این جلسه با بنده تماس گرفتند و پیگیر شدند و آنها هم مشتاق ریشه یابی مسئله محرومیت در کشور می باشند. متأسفانه مسأله ای که در چند سال گذشته با آن مواجه هستیم، عدم توسعه متوازن در کشور، تمرکز منابع و ثروت های ملی در کلان شهرها و به تبع آن عدم توسعه مناطق محروم و شهرستان های کوچک است که این مورد مسائل و مشکلاتی همچون مهاجرت را به دنبال دارد و همین مساله تبعات مختلف دیگری مثل حاشیه نشینی، آلودگی هوا و … به دنبال دارد. در این حوزه یکی از اصلی ترین راهکار ها، تقویت بنیه تولیدی و ایجاد زیرساخت های صنعتی در مناطق محروم و کمتر توسعه یافته است که باید به این راهکار توجه گردد. مبحث مهم دیگر اینست که در لایحه برنامه توسعه هفتم و قانون بودجه بعنوان دو سند مهم مالی و اقتصادی کشور، به این مورد اصلاً توجهی نشده است و زیرساخت های تولیدی و صنعتی کلاً در برنامه هفتم جایی ندارد و به تبع آن در رابطه با محرومیت زدایی هم طرحی نیست!
در قانون بودجه ۱۴۰۲ هم دو قانون «استفاده متوازن از امکانات کشور» و «قانون احکام دائمی برنامه های توسعه» را داریم که این دو قانون در واقع اعتبارات استانی را در مورد محرومیت زدایی را مشخص می کنند و با توجه به این که عمده این منابع از فروش ۳ درصد نفت و گاز تأمین می شوند، به سبب تحریم ها و نوسانات فروش نفت، اختصاص این اعتبار مشکلاتی دارد و در واقع محرومیت زدایی تحقق پیدا نمی کند و در عمل یک «محرومیت زدایی صوری» را خواهیم داشت.
*در سالهای اخیر بخصوص طی یکی دو سال قبل تسهیلات و مصوباتی در جهت پشتیبانی از جامعه نخبگانی از جانب دولت اجرایی شد که به صورت مثال یکی از آنها «جذب نخبگان در دستگاههای اجرایی» و دیگری «وام مسکن نخبگان» بود؛ بعنوان نمایندگانی از جامعه نخبگانی، شما این تسهیلات را چقدر راهگشا و مؤثر می دانید؟ در تماس هایی که برخی از نخبگان با خبرگزاری داشتند، آگاه شدیم در فرآیند اجرای این مصوبات مشکلاتی بر سر راه نخبگان وجود دارد.
طاهری: اسم جذب که می آید، فلسفه های گسترده ای پشت آن وجود دارد، ببینید بحث اشتغال نخبگان یا جذب، موضوعی است که سالهای سال در محافل مختلف در رابطه با آن صحبت می شود. عملاً دولت با این طرحی که در دستور کار دارد می خواهد نخبگان را «کارمند» کند، من ۱۳ سال تجربه کار در دستگاههای دولتی به صورت غیررسمی و بعنوان کارشناس را دارم و دقیقا با ساختار دولتی آشنا هستم. اعتقاد من اینست که فرد نخبه نباید کارمند یک دستگاه اجرایی شود چون که صرف کارمند بودن دستاورد نیست! اما با همه اینها در همین مسیر هم مشکلاتی سد راه است. جذب نخبگان در دستگاههای اجرایی در خردادماه سال ۱۴۰۱ شروع شد و کمیته های ارزیابی شکل گرفت و در آذرماه نخستین گروه از نخبگان برای توانمندسازی به دستگاه ها اعزام شدند. تابحال تنها دو گروه از نخبگان (جمعاً حدود هزار نفر) دوره توانمندسازی در دستگاه ها را پشت سرگذاشته اند و در حدود چند ماه اخیر برای ۶۰ تا ۷۰ نفر و نهایت ۲۰۰ نفر کد استخدامی صادر شده و مابقی هنوز بلاتکلیف هستند.
در بحث جذب در دستگاههای اجرایی اتفاقات جالبی افتاده است، برخی دستگاه ها که از آن نام نمی برم، از سازمان اداری استخدامی خواسته اند که اگر مقرر است ۱۰۰ فرد نخبه جذب نماییم، باید به صورت مثال ۵۰۰ نیروی قراردادی خودمان را هم تبدیل وضعیت کنید و یا باید مجوز استخدام ۲ هزار نفر به آنها داده شود تا آزمون استخدامی برگزار کنند! ازاین رو در این راه شاهد می باشیم دستگاههای اجرایی با چنین سیاست ها و گروکشی هایی با سیاست های کلان مقابله می کند؛ قرار نبود برای جذب نخبگان امتیازی داده شود و امتیازی گرفته شود. دستگاه اجرایی بخشی از این سیستم و بدنه دولت می باشد و باید در خدمت این مجموعه باشد ولی ما هم اکنون شاهد می باشیم که بعنوان مثال یک دستگاه اجرایی کاملا انحصاری عمل می کند و بعضاً دستور وزیر آن وزارت خانه حتی از ریاست جمهوری هم پیش می گیرد و می گوید من قانون خاص خودم را دارم!
این در حالیست که در مصوبه هیأت وزیران صراحتاً اعلام شده که تمامی دستگاههای اجرایی حتی دستگاه هایی که از قوانین خاص تبعیت می کنند مثل شرکت ملی نفت، گاز و امثالهم و نهادهای زیر مجموعه رهبری باید این مصوبه (جذب نخبگان) را اجرایی کنند. البته نهایتا با پیگیری های مداوم سازمان اداری و استخدامی، این دستگاه بخش اندکی از بچه ها را جذب کرد اما همچنان برپایه قانون داخلی خودش آنها را جذب می کند. حتی در دیدار با رهبری برخی از نخبگان که می خواستند در این دستگاه جذب شوند، نامه دادند و بیت رهبری هم در همین راستا نامه ای به این دستگاه مورد نظر ارسال کرده اما در نهایت با ما تماس گرفتند و گفتند ما قانون خاص خودمان را داریم! جوان نخبه را از پله ها و آسانسورها می برند بالا و پایین؛ نامه می دهند از این اتاق به آن اتاق. اصلاً مگر نخبه ای که خودتان به یک دستگاه اجرایی معرفی می کنید باید التماس کند...
الان می بینیم، جوان نخبه را از پله ها و آسانسورها می برند بالا و پایین؛ نامه می دهند از این اتاق به آن اتاق. اصلاً مگر نخبه ای که خودتان به یک دستگاه اجرایی معرفی می کنید باید التماس کند؟! حدود چند هزار نفر هم اکنون دغدغه جذب دارند و بنده هم گرفتار این فرآیند هستم و جالب این که کارمند دستگاه در پاسخ به پیگیری های من می گوید، تو اگر نخبه بودی هم اکنون اینجا نبودی؟!
وزارت کشور در چارچوب مصوبه ای فرمی تحت عنوان فرم «ارزیابی عملکرد مدیران» دارد که در یکی از بندها به تعامل مدیران با نخبگان، تعداد جلسات برگزار شده با نخبگان و تعداد انتصاب نخبگان اشاره و تاکید شده است؛ هم اکنون همه مدیران این فرم را پر کرده اند و به دست وزارت کشور رسیده و متولی اجرای آن استانداری ها هستند وزارت کشور می داند عملکرد مدیران دستگاههای اجرایی در این عرصه چه بوده و کدام مدیران اهمال کرده اند. یکی دیگر از مشکلات در بحث جذب نخبگان در دستگاه ها اینست که در برنامه هفتم توسعه آمده است نخبه بالای ۳۵ سال استخدام نمی گردد، خب آن فردی که دکتری گرفته و تمام این سال ها درس خوانده، چه باید بکند؟ هم اکنون خیلی از نخبگان دغدغه این مورد را دارند و بسیاری از بچه ها از من خواهش کردند که در این نشست مطرح کنم. بحث بعدی در رابطه با نوع استخدام این افراد است در مصوبه هیأت وزیران صراحتاً قید شده فرد پس از جذب پیمانی می تواند درخواست رسمی شدن بدهد و خب می دانید که استخدام پیمانی چندان استیبل نیست و شرایط خوبی ندارد. معضل دیگر بچه ها اینست که آنها با استخدام در دستگاههای اجرایی تبدیل به کارمند صرف می شوند و این عذاب آور ترین اتفاقی است که برای بچه ها درحال رخ دادن است. بعنوان مثال شغلی که به خود بنده پیشنهاد کردند، در سطح پایینی قرار دارد. در حالت نرمال و روتین وقتی یک دستگاه، آزمون برگزار می نماید و جذب صورت می گیرد، یک فرد با مدرک فوق لیسانس روی گرید ۱۵ قرار می گیرد در حالیکه یک فرد با جذب نخبگی را و با خواهش و تمنا از دستگاه اجرایی، روی گرید ۱۳ و یا ۱۴ قرار می دهند! شما تصور کنید گرید ۱۵ یک کارشناس صرف است و تصور کنید گرید ۱۳ و ۱۴ چه پست و شغلی می تواند باشد؟ استدلال دستگاه هم اینست که می گویند ما «پست خالی» نداریم! بعد یک دفعه می بینیم فورا همان دستگاه آزمون برگزار کرده و ۲ هزار و ۷۰۰ نفر را جذب می کند. پست هایی که به نخبگان داده می شود نه هیچکدام مدیریتی و نه دستیار مدیریتی، دستیار رئیسی و مشورتی است. جذب نخبگان قرار بود یک عده را کارمند دولت کند؟ خیر، ما این را نمی خواستیم!
از طرف دیگر حقوق دریافتی بچه هایی که تابحال در دستگاه ها جذب شده اند، ۱۲ و یا ۱۵ میلیون تومان است در حالیکه همان شخصی که مدرک دکتری دارد، اگر هیأت علمی دانشگاه می شد، زیر ۲۰ میلیون تومان نمی گرفت. و یا فردی بوده که در شرکت دانش بنیان کار می کرده و حداقل ۲۵ میلیون تومان دریافتی داشته و من می خواهم بدانم بحث جذب در دستگاه ها چه کمکی به من و سایر بچه ها کرده است؟!
*آقای طاهری، از آنجائیکه جنابعالی با خیلی از نخبگان در ارتباط هستید، در رابطه با تسهیلات وام مسکن نخبگان شرایط چگونه است؟ این تسهیلات برای تهیه مسکن کمکی به جامعه نخبگانی کرده است؟
در بحث مسکن نخبگان، قبلاً مبلغ وام مسکن ۵۰۰ میلیون تومان بود و با تفاهمنامه بین بنیاد ملی نخبگان و شورای پول و اعتبار، این وام با سود ۱۸ درصد عرضه می شد که با تخفیف ۴ درصدی برای نخبگان، سود ۱۴ درصدی لحاظ می شد و حالا با افزایش سقف تسهیلات مسکن، سقف وام به یک میلیارد تومان رسیده با سود ۲۳ درصد. نکته جالب اینجاست که ما نه تنها از همان وام اول (۵۰۰ میلیون تومان) نمی توانستیم استفاده نماییم که از وام دومی (یک میلیارد تومان) که هیچگاه نمی توانیم استفاده نماییم. منبع درآمد هم هرچقدر باشد، پرداخت قسط ۲۰ میلیون تومانی برای نخبگان امکان پذیر نیست. برای یک جوان تازه فارغ التحصیل شده و یا فردی که تازه ازدواج کرده، این اقساط قابل پرداخت نیست و درخواست ما اینست که سود تسهیلات برای نخبگان به کمترین حد ممکن برسد.
البته یک سری تفاهمنامه با دانشگاه ها منعقد شده و یک زمینی در اختیار آنها قرار داده شود که شرکت و تعاونی ها مسکن را بسازند، البته اولویت واگذاری با اعضای هیأت علمی و بعد از آن با نخبگان است. تقاضا و خواهش ما اینست که بنیاد ملی نخبگان و معاونت علمی ریاست جمهوری این مسئله را به صورت جدی در شورای پول و اعتبار مطرح کنند. البته ظاهراً یک مرتبه مطرح شده اما شورا آنرا رد کرده است که واقعاً جای تأسف دارد. درخواست ما اینست که این مورد در صورت امکان در جلسه هیأت دولت مطرح و مجدداً بررسی شود چون که یکی از دغدغه های اصلی جامعه نخبگانی بحث مسکن می باشد.
شایان افراسیابی: به نظرم این موضوعات خیلی با دستور و بخشنامه خوب پیش نمی رود و فشارها در نهایت کارساز نیست. با دستور از بالا و با فشار، خیلی اتفاق خوبی برای نخبگان رخ نمی دهد و شاید در نهایت دلسرد هم شوند و به نظرم از مسیرهای دیگری باید برویم؛ مثلا در حوزه علوم انسانی، اجتماعی و حکمرانی که به آن کم لطفی می شود، اندیشکده ها محل خوبی برای جذب نخبگان هستند ولی از آن طرف این توقع وجود دارد که از طرح های پیشنهادی نخبگان در دستگاه ها استفاده گردد.
هفته گذشته جلسه ای با مدیر روابط بین الملل مرکز تحول و پیشرفت ریاست جمهوری داشتیم و ایشان خیلی صریح صحبت کردند و گفتند مشکل اینست که اندیشکده ها طرح های خوبی دارند اما مسؤولان به قول معروف آنرا در کمد می گذارند و کسی عملاً استفاده ای نمی کند، مشکل جدی دقیقا همین است. در اندیشکده حکمرانی شریف چندین طرح در جریان است که یکی از آنها در رابطه با تناسبی شدن انتخابات مجلس بود اما در مجمع تشخیص مصلحت در نهایت متوقف گردید. به نظرم اندیشکده ها خیلی گسترش پیدا کرده اند اما از خروجی هایشان استفاده نمی شود در حالیکه طرح های اندیشکده ها در لایه های مدیریت کلان است و می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
*باتوجه به این که همواره رهبری تاکید دارند که نخبگان باید در نظام حکمرانی کشور جایگاه داشته و به کار گرفته شوند، به نظر شما آیا در روند توجه به مستعدان علمی و به کارگیری نخبگان در مسئولیت های مهم و جایگاه های مشورتی سطوح بالای تصمیم گیر در کشور تغییر مثبتی رخ داده است؟
ودادی کلانتر: سوال شما را اینطور پاسخ می دهم، من فکر می کنم مکانیزم استفاده از نخبگان در کشور باید عوض شود. اولاً می خواهم به منظومه صحبت های آقا اشاره کنم، ایشان اشاره دارند که نخبه کسی است که نارسایی های دولت را حل کند، این که دستگاههای اجرایی و ساختار دیوان سالارانه کشور به شکلی جلوی پای ما سنگ می اندازند را جزو متغیرهای مسئله ببینیم و در کنار سایر متغیرها آنرا حل نماییم. این که نخبگان یک مسئله را درست تبیین و اقناع کنند ما به این فرآیند می گوئیم، فرآیند «سیاست پژوهی» که این کار در دنیا در اندیشکده ها صورت می گیرد.
توقع حضرت آقا اینست که نخبگان این کشور را تغییر دهند و وقتی از جهش علمی یا تحول صحبت می نماییم آقا از ما بیشتر ساختارهای دولتی را می شناسند و می دانند از این ساختار تقریبا چیزی در نمی آید و توقع ایشان از نخبگان است. حضرت آقا در جلسه اخیر، راهکاری برای نخبگان عرضه دادند و آن ایجاد «شرکت های دانش بنیان» بود. صرفا هم قرار نیست این شرکت ها در حوزه علوم و فناوری مهندسی، علوم بنیادی و پایه فعال باشند و مثلا شرکتهای حکمت بنیان و فعال در حوزه علوم اجتماعی و اندیشکده ها را هم شامل می شود. نخبگان باید در این فضاها برای کشور ارزش افزوده ایجاد کنند و اگر دولت می خواهد تسهیلاتی بدهد به این افراد آن تسهیلات را اختصاص دهد.
در دیدار حضرت آقا گفتم، در چیدمان مسولان هم می توانید متوجه شوید ساز و کار مدیریت نخبگان ما تقریبا تعطیل می باشد. توقع حضرت آقا اینست که نخبگان این کشور را تغییر دهند و وقتی از جهش علمی یا تحول صحبت می نماییم آقا از ما بیشتر ساختارهای دولتی را می شناسند و می دانند از این ساختار تقریبا چیزی در نمی آید و توقع ایشان از نخبگان است. من معتقدم، از یک جا به بعد در دیدار با رهبری افراد باید نماینده یک جمع و قشر نخبگانی باشند و اگر می خواهیم خروجی خوبی از نشست رهبری با نخبگان داشته باشیم، پیشنهاد بنده اینست که سال آینده ۷ نفری که می خواهند صحبت کنند، نماینده ۷ اندیشکده و یا زیست بوم دانش بنیان باشند که بتوانند کارها را پیگیری کند چون افراد توان و قدرت پیگیری در دستگاههای اجرایی را ندارند.
*به نظر شما دستگاههای حاکمیتی چگونه می توانند روند «مهاجرت بی بازگشت» را کم کنند؟ چه عاملی را سبب ماندگاری یک فرد نخبه در کشور می دانید؟
ودادی کلانتر: اگر دستگاههای اجرایی حول توانمندسازی نخبگان برنامه داشته باشند، بزرگترین کمک برای حفظ نخبگان است، در این خصوص میتوان برای نخبگان ۲ کار انجام داد؛ یکی ایجاد شغل و تأمین مالی آن هم به معنای واقعی کلمه و نه به معنای «کارمند شدن». با این اقدام می توانیم به نخبگان حس مفید بودن بدهیم و آنها از آنجائیکه خویش را سهیم در یک کار بزرگ و در واقع حل یک مسئله می بینند، میتوان فضای ماندن را تا حدی برای آنها فراهم نمود. دوم این که زیرساخت های تحقیقاتی برای نخبگان ایجاد نماییم.
افراسیابی: کاملا با نکاتی که آقای ودادی گفتند موافقم؛ فقط دو نکته دارم. احساس می کنم باید نخبگان و دانشجویان و جامعه نخبگانی ما حس مسئولیت پذیری در برابر کشور، خانواده و جامعه داشته باشند که شاید از دوره دانش آموزی این حس در آنها باید ایجاد شود و همیشه نباید طلبکار باشند که چرا به ما کار نمی دهند و اگر وضعیت خوب نیست باید از کشور برویم. البته همه دغدغه هایی که مطرح می شود به جا است و مشکلاتی که وجود دارد حتما سخت و سنگین است اما بالاخره این مسؤلیت پذیری هم باید وجود داشته باشد.
یعنی اینطور نباشد که دانشجوی نخبه همان سال اول با این نیت وارد دانشگاه شریف شود که برای مهاجرت رزومه جمع کند؛ به نظرم این حس مسؤلیت پذیری هم اکنون کمرنگ است و بدتر هم شده است. قبلاً اینطور بود که بچه ها اواخر مقطع کارشناسی به مهاجرت فکر می کردند ولی هم اکنون از آغاز ورود به دانشگاه به رفتن فکر می کنند. شاید تصویری رسانه ای و سیاه نمایی هایی که در کشور وجود دارد و سفیدنمایی در خارج از کشور سبب شده که مهاجرت پررنگ تر هم شود.
طاهری: به نظرم یکی از علت های مهاجرت، بحث تحویل نگرفتن نخبگان است، یک فرد نخبه انتظارش اینست به او توجه گردد ولی من می دانم فرد نخبه که هم اکنون در بحث مسکن و اشتغال مشکل دارد، نمی توانید با وجود نیاز او به حداقل ترین ها، به دنبال شکوفایی آن چنانی علمی او باشید، من این را نمی توانم بپذیرم. هم اکنون شرایط بگونه ای است که فرد نخبه ای که از بهترین دانشگاه ایران فارغ التحصیل شده و چندین برگزیدگی دارد، بچه بغل دنبال خانه می گردد آن هم با اجاره های ۱۵ میلیون تومانی در تهران! این فرد با این مشکلات مالی و معیشتی چطور می تواند مؤثر باشد؟ به نظرم دستگاههای اجرایی با آغوش باز از نخبگان استقبال نمی کنند و این آغوش گرم باید باز شود و کسی که مستعد و نخبه است، بله، باید هم بیشتر تحویل گرفته شود و سوبسید بیشتری هم به او پرداخته شود و این کاملا طبیعی است چون به همان میزان از توانایی او استفاده می شود.
*تاکنون به مهاجرت هم فکر کرده اید؟
ودادی: بله، مبحث مهاجرت از ذهن من عبور کرده و پیشنهادی هم از کندی اسکول هاروارد (یکی دانشکده های مهم و برجستهٔ دانشگاه هاروارد) داشتم که خب خیلی جذاب و یک فرصت استثنایی بود. اغلب دوستان ما اپلای ما کردند و چه اتفاقی افتاد که بنده این کار را نکردم؟ دلیلی که خود بنده نرفتم این بود که از اوایل کارشناسی ارشد درگیر یک کار مهم شدم و هم اکنون چندین کارمند در شرکت دانش بنیان دارم و یک جایی به خودم گفتم اگر این کار را رها کنم و بروم حقوق ۳۰ دانشجو یا فارغ التحصیل را چه کسی تأمین می کند؟
به زعم بنده شاه کلید حفظ نخبگان در کشور، کار مهم داشتن نخبگان در کشور است؛ البته که مهاجرت نخبگان به صورت ذاتی چیز بدی هم نیست، اگر بروند و برگردند و برای کشور ارزش افزوده ایجاد کنند، اتفاقاً خوب است. اما چیزی که ما دیدیم اکثراً برنمی گردند! افرادی هم که به ایران برمی گردند، چون بستر کار ندارند پس از یکسال بازمی گردند و این یک صدمه است. مثلا شما از استاد دانشگاه تهران بگیرید با این که هیأت علمی شده، اما چون کار مهم به او نمی دهند باردیگر به کانادا برگشته تا برخی از دوستان خودمان در دانشگاه شریف و یا در سایر دانشگاه ها این مسئله وجود دارد که شعار برگشت نخبگان داده می شود اما نمی توانیم به جاهای مهم آنها را متصل نماییم.

افراسیابی: بله من هم به مهاجرت فکر کردم. اساساً هرکس که در دانشگاه شریف بوده به مهاجرت فکر کرده است! ولی هیچگاه برای من جدی نبوده است. علتش هم این بوده که یک جور حس شهروند درجه ۲ بودن را دارم، احساس این که متعلق به آن کشور نیستم و این حس هیچگاه برایم خوشایند نبوده است. البته به لحاظ معیشتی و اقتصادی شرایط خوبی دارم ولی اگر وضعیت مناسبی نداشتم شاید بحث مهاجرت برایم جدی تر بود.
طاهری: راستش بحث مهاجرت در ۴-۵ سال گذشته برایم خیلی جدی تر شد و از یک جایی به بعد، دیگر قطع امید کردم. ۲-۳ جا هم پذیرش گرفتم ولی خب وابستگی های عاطفی در یک مقطع زمانی جلوی راهم را گرفت. اما این که بگویم دیگر به مهاجرت فکر نمی کنم اغراق است و پرونده آن همچنان باز است اما خدا کند شرایط مهیا باشد تا در مملکت خودمان باشیم و بتوانیم خدمت نماییم.
در همه جای دنیا مهاجرت یک انتخاب است و حتی دانشجویان اروپایی برای مهاجرت تحصیلی به آمریکا می روند و ما فقط در بحث درصد مهاجرت و بازگشت تفاوت داریم و فکر می کنم باید بیشتر به سبب مهاجرت پرداخته شود تا صرفا به ماهیت مهاجرت! بحث اینست که چرا از لحاظ کمی به اینجا می رسیم و این حجم از تحصیل کرده ها برای مهاجرت مشتاق هستند و از همان روز اول به فکر رفتنند؟ هم اکنون دوستان من در ۴۵ سالگی از کشور مهاجرت کردند و واقعاً شرم آور است که فرد در این مملکت هیأت علمی دانشگاه بوده اما کشور را ترک کرده است.

احمدی: بله من هم به مهاجرت به کشور آلمان فکر کرده بودم اما در تابستان وقتی هنوز مقطع کارشناسی ارشد را شروع نکرده بودم، در مدرسه تابستانه سیاست گذاری اقتصادی وزارت اقتصاد ثبت نام کردم و پذیرفته شدم و یکسال گذشته را در سازمان امور مالیاتی وزارت اقتصاد مشغول به کار بودم. این همان نکته ای بود که آقای ودادی به آن اشاره کردند و تاکید داشتند برای نخبگان کار مهم باید ایجاد شود و در واقع این کار برای من یک دغدغه ایجاد کرد و نظام مسائل کاملی را از وزارت اقتصاد برای ما ترسیم کردند و دید بنده کلان تر شد و همین مساله باعث شد از بحث مهاجرت فاصله بگیرم.
به عنوان کلام پایانی اگر نکته یا صحبتی به جا مانده و یا دوست دارید آنرا در اینجا مطرح کنید، بفرمائید
ودادی کلانتر: من فکر می کنم باید نخبگان را توانمند کرد و از «مستمری بگیر» و «کارمند» به افرادی تبدیل شوند که خودشان کارمند جذب و اشتغال ایجاد کنند.
احمدی: یک نکته ای را در انتها این نشست علاقه دارم به آن اشاره کنم، اینست که در رشته حقوق اتفاقاتی افتاده که من و دوستانم را کمی سرخورده کرده و آن بحث «قانون تسهیل» است، این قانون متأسفانه یک انحصارشکنی بی ضابطه ای را بوجود آورده است، کانون وکلا یک انحصاری را برای پذیرش وکیل بوجود آورده بود اما این قانون فردی را که در بهترین دانشگاه های کشور درس خوانده با فردی که در دانشگاه سطح پایین تری درس خوانده و تراز پایین تری دارد، در یک سطح قرار می دهد. این انحصار شکنی بی ضابطه سبب شده بنده از وکالت فاصله بگیرم. سال جاری ۲۴ هزار نفر در کانون وکلا و مرکز وکلا پذیرفته شدند که این امر خود باعث بیکاری خیلی از وکلا در آینده خواهد شد.
طاهری: معتقدم آن الزام، حمایت، قدرت و نهاد حمایت کننده ای که باید پشت سر نخبگان باشد تا خلاءهای موجود را اصطلاحاً «بلدوزری» از بین ببرد، وجود ندارد و اگر هم هست، قدرت اجرایی ندارد. تمام مشکلات نخبگانی به همین مساله برمی گردد. اگر به بحث مسکن نخبگان، اشتغال، توسعه زیرساختی، آزمایشگاهی، فناوری و … نگاه نماییم، خلأ موجود همین زور اجرایی می باشد که وجود ندارد.


منبع:

زمان: 13:32:09
گروه: مطالب عمومی
بازدید: 260
امتیاز: 5.0
تگهای خبر: اپل , ارزیابی , پیشرفت , تجربه
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نظر شما در مورد مطلب:
دوستان بی بدیل