باید و نباید تنظیم مقررات برای پلت فرم های اجتماعی

پلت فرم های رسانه اجتماعی خدمات برجسته ای عرضه می كنند و امروزه نمی توانیم بدون آنها زندگی نماییم، اما به اعتقاد كارشناسان، مانند صنایع دیگر، نتایج ناخوشایندی هم وجود دارد كه به رفاه اجتماعی صدمه می زند و لازم است مذاكراتی صورت بگیرد تا مشخص شود چگونه باید برای این پلت فرم ها مقرراتی را تنظیم كرد كه به كاهش هزینه های اجتماعی كمك نماید.
باید و نباید تنظیم مقررات برای پلت فرم های اجتماعی
به گزارش بی بدیل پرداز به نقل از ایسنا، در مقاله ی انتشار یافته در تاریخ ۱۰ فوریه ۲۰۲۰ در وب سایت فوربس که به قلم جاناتان وارام استاد تمام دانشکده عملیات، نوآوری و علوم داده دانشگاه اساده رامون لول اسپانیا نگارش شده است، در ارتباط با اجبار یا عدم ضرورت مقرره گذاری در حوزه ی رسانه های اجتماعی نکاتی بیان شده است که پژوهشگاه فضای مجازی بدون قضاوت در ارتباط با استدلال های صورت گرفته توسط نویسنده به آن پرداخته است.
وارام می نویسد: با عنایت به متفاوت بودن این رسانه ها چطور می توان مقررات موثری تنظیم کرد. نگرانی های مربوط به مقررات عمومی در رابطه با پلت فرم های رسانه اجتماعی در سال ۲۰۱۶ بعد از انتخابات ریاست جمهوری ایالات متحده و همه پرسی عضویت بریتانیا در اتحادیه اروپا به وجود آمد و منتقدانی مثل راجر مک نیمی، رنه دیرستا، دیپایان گاش، الیزابت وارن (نامزد انتخابات ریاست جمهوری) و حتی ساشا بارون کوهن (کمدین) در مورد آن صحبت کرده اند. در ادامه استدلال های این افراد را با یکدیگر ترکیب کرده و نظر خودم را هم به آن اضافه می کنم.
پلت فرم ها نوعی مدل کسب وکار هستند که بازارهایی را ایجاد می کنند تا بر مبنای آنچه که اقتصاددانان «اثر شبکه ای غیرمستقیم» می نامند، افراد مختلف را به علایق شان برسانند. سایت های دوست یابی، ‪eBay‬، فیسبوک، یوتیوب و سیستم عامل هایی مانند اندروید و ‪iOS‬ همه نوعی پلت فرم هستند. پلت فرم های رسانه اجتماعی، مصرف کنندگان را به تولیدکنندگان محتوا متصل کرده و معمولاً از راه تبلیغات کسب درآمد می کنند.
از آنجائیکه معمولاً پلت فرم ها خودشان محتوا تولید نمی کنند، ادعا می کنند مسئولیت محتوای تولیدی هر کاربر به عهده خود اوست و بدین سان خودشان را از تهمت ها، بدنامی ها و قوانین و مقررات رسانه های سنتی مانند روزنامه ها و تلویزیون مبرا و آزاد می دانند. به عبارت دیگر، این پلت فرم ها از آزادی بیان دفاع می کنند و مسئولیت محتوای کاربران را به عهده نمی گیرند.
این مورد صحت دارد چونکه خود رسانه های اجتماعی محتوای بسیار کمی تولید می کنند. اما نمی توان اظهار داشت که رسانه های اجتماعی کنترلی روی محتوای تولیدی کاربران ندارند. تلویزیون و روزنامه ها، خبررسانی گسترده را بر عهده دارند چونکه محتوای خاصی را در اختیار عموم مردم قرار می دهند. اما پلت فرم های رسانه اجتماعی، خبررسانی محدودی دارند.
این رسانه ها شما را شناسایی کرده و با استفاده از الگوریتم های خود محتوایی را به شما عرضه می دهند که فکر می کنند به آنها علاقمند هستید؛ بدین سان بر مبنای رفتارهای شما در پلت فرم خود و وبسایت های دیگر (مثلاً فیسبوک و گوگل) و اطلاعات مربوط به موقعیت مکانی تلفن همراهتان، محتوای شخصی سازی شده ای را به شما نشان می دهند.
اقتصاددانان پلت فرم های رسانه اجتماعی را «انحصار طبیعی» نامیده اند، البته این بدان معنا نیست که این پلت فرم ها مثل صنایع همگانی (مانند آب و برق) انحصاری هستند. بلکه وقتی فعالیت ها در چند پلت فرم بزرگ متمرکز شود، همه از تجمع عرضه و تقاضا، نقدینگی و هزینه جستجوی پایین تر سود می برند.
برای مثال اگر بخواهید یک وسیله آنتیک و کمیاب را بفروشید، اگر همه خریداران بالقوه در یک پلت فرم گرد آمده باشند کارتان راحتتر می شود. هنگام خرید، ارسال یا به اشتراک گذاشتن محتوا هم این مورد صدق می کند. بدین سان وقتی کسب وکارهای پلتفرمی مانند فیسبوک، توییتر یا ‪eBay‬ کار خویش را آغاز می کنند، رشد سریع تنها موردی است که تنها برنده این رقابت را مشخص می کند.
قوانین که آشکارا بیان می کنند در این پلت فرم ها چه مواردی مجاز و چه مواردی مجاز نمی باشد، تنها در صورت نیاز مطرح می شوند چونکه این قوانین می تواند گسترش پلت فرم را محدود کرده و هزینه های زیادی به همراه داشته باشد. روزهای اولیه یوتیوب را به یاد دارید که کاربران اجازه داشتند هر نوع موسیقی، فیلم یا سریالی را پست کنند؟ بعد از تهدیدهایی که از سوی رسانه ها صورت گرفت، این پلت فرم پخش آنلاین ویدیو محدودیت هایی را روی محتوای دارای حق تکثیر اِعمال کرد.
یکی از عواملی که سبب پیچیدگی مبحث می شود این است که پلت فرم ها محتوا را بگونه ای انتخاب می کنند که کاربر وقت بیشتری را در سایت صرف کند. در دنیای رسانه ضرب المثلی وجود دارد که می گوید: «اخبار عاشق خشونت است.» این جمله به این مورد اشاره دارد که محتوای خشونت آمیز، احساسی یا رسواکننده سبب برانگیختگی احساسات و جذابیت بیشتر روزنامه یا تبلیغ می شود. ازاین رو رسانه های اجتماعی تمایل دارند محتوایی را منتشر کنند که از نظر احساسی سروصدایی به پا کند و با سیاست، دین یا سایر مسائل حساس در ارتباط باشد.
این مورد سبب می شود کاربران محتوای خویش را در این شبکه ها به اشتراک گذارند تا لایک بیشتری دریافت نمایند و محتوایشان به اشتراک گذاشته شود و به این شکل ابراز وجود کرده و شهرت و اعتبار پیدا کنند. عده ای شخصی سازی بیش از اندازه در این شبکه ها را به الگوریتم های پلت فرم نسبت می دهند و آنرا «حباب فیلتر» یا «اتاق پژواک» نامیده اند و این مورد که کاربران بیشتر تمایل دارند موضوعات جنجالی را دنبال کنند «اثر تقویتی» نامیده شده است.
اینکه بخواهیم فیسبوک یا توییتر را مسئول نتایج انتخابات بریتانیا و ایالات متحده بدانیم امکان دارد غیرمنصفانه باشد، اما تأثیر آنها روی پدیدار شدن پوپولیسم و جنبش های حاشیه ای، همینطور رفتارهای قومی و جدایی طلبانه ای که در دنیای اینترنت می بینیم، موضوعی است که نگرانی های زیادی را برای جامعه شناسان و متخصصان علوم سیاسی به دنبال داشته است. اختلاف آرا مبحث مثبتی است و باید برای آن ارزش قائل بود اما وقتی پلت فرم هایی مانند فیسبوک مسئولیت صحت محتوای عرضه شده را به عهده نمی گیرند، تضمینی وجود ندارد که محتوای توهین آمیز یا جعلی عرضه نکنند.
قطبی شدن بیش از اندازه جامعه مبحث ناخوشایندی است چونکه به نهادهای دموکراتیکی که از آزادی بیان و حقوق اساسی دیگر دفاع می کنند، صدمه می زند. وقتی در زمینه رفاه اجتماعی توافق حداقلی وجود نداشته باشد، دموکراسی ها تضعیف شده و با اختلال یا فساد مواجه می شوند. همانطور که شرکت های تولید مواد شیمیایی باید از مقررات محیطی پیروی کنند، هزینه اجتماعی این پلت فرم ها هم باید کنترل شود تا تاثیرات ناگوار آن کاهش پیدا کند.
نگرانی دیگری که در ارتباط با پلت فرم های رسانه اجتماعی وجود دارد این است که شرکت ها با جمع آوری داده های آماری و رفتاری از فعالیتهای ما در فضای مجازی می توانند شخصیت مان را با دقت قابل توجهی شناسایی و مدل سازی کنند. سپس این نمایه ها (شخصیت دیجیتالی ما) را به تبلیغ کنندگان پلت فرم خود و پلت فرم های دیگر می فروشند. این کار بدون اطلاع یا رضایت کاربران انجام می شود.
علاوه بر این کاربران در ارتباط با فراداده های مربوط به خود از هیچ حقوقی برخوردار نیستند. این رابطه بگونه ای است که کاربران در ازای خدمات مکانی، جستجو و شبکه اجازه می دهند پلت فرم ها در جزئی ترین نقاط زندگی شان سرک بکشند؛ بدون اینکه خودشان اطلاع داشته باشند که پلت فرم مورد نظر اطلاعات خصوصی شان را به شرکت های دیگر می فروشد.
با گسترش روز افزون اکسسوری های پوشیدنی (مانند ساعت هوشمند)، این جریان شدت بیشتری پیدا کرده و مرزهای بین خدمات بهداشت و درمان (که از قوانین و مقررات خاص خود پیروی می کنند) و وسایل ورزشی (که قانون و مقرراتی ندارند) کمرنگ می شود. در چنین شرایطی احتیاج به مذاکرات عمومی برای تنظیم مقررات بیشتر خواهد شد.
بیشتر مقررات عمومی موجود در غرب، در دوران رکود بزرگ تنظیم شده است؛ زمانی که فقر و ضعف اجتماعی مانند ویروس منتشر می شد و مفاهیمی در زمینه سلامت همگانی و رفاه اجتماعی پدیدار شد. دسترسی همگانی به بهداشت، آب پاک، برق، ارتباط از راه دور، تحصیل و فرهنگ زندگی افراد جامعه را بهبود بخشید؛ اگر همسایه من سالم و سلامت باشد، تحصیل کرده باشد و امنیت اقتصادی داشته باشد، به احتمال زیاد من هم از چنین وضعیتی برخوردار خواهم بود.
به تدریج نتایج پلت فرم های رسانه اجتماعی که به شکل شبه انحصاری عمل می کنند، مورد توجه قرار گرفته اند. این پلت فرم ها خدمات برجسته ای را به ما عرضه می کنند که امروزه نمی توانیم بدون آنها زندگی نماییم. اما، مانند صنایع دیگر، نتایج ناخوشایندی هم وجود دارد که به رفاه اجتماعی صدمه می زند. بنابراین باید مذاکرات جدی صورت بگیرد تا مشخص شود چگونه باید برای این پلت فرم ها مقرراتی را تنظیم کرد که به کاهش هزینه های اجتماعی کمک نماید.




منبع:

زمان: 17:21:01
گروه: مطالب عمومی
بازدید: 1451
امتیاز: 5.0
این مطلب را می پسندید؟
(1)
(0)
تازه ترین مطالب مرتبط
نظرات بینندگان در مورد این مطلب
نظر شما در مورد این مطلب
نظر شما در مورد مطلب:
دوستان بی بدیل